منُ زندگی کوفتیم |
||
شب بود، ابر می غرید و باران شوری را ، فرو می فرستاد و من چه ساده می خواستم همه چیز را به سیلابی خروشان بسپارم. خاطرات ، دردها ، تلخی و شیرینی ها ، حتی تو را! در این پندار بودم که به ناگاه... اشک هایم پایان یافتند!!! نظرات شما عزیزان:
سلام وب خوبی داری پیش منم بیا اگه مایل ب تبادل لینک بودی خبرم کن
پاسخ:سلام مایل نیستم ....... اونور لینکی خوووو برچسبها:
+
تاریخ | سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:, ساعت | 10:25 نویسنده | مرمـر
|