منُ زندگی کوفتیم |
||
ماهایی که دیگه نه از اومدن کسی ذوق زده میشیم نه کسی از کنارمون بره حوصله داریم نازشو بخریم که برگرده ماها آدمای بی احساسی نیستیم ماها بی معرفت و نامردم نیستیم یه زمانی یه کسایی وارد زندگیمون شدن که یه سری بــــاورامون و از بین بـــردن.....!
+بعضی زخما روباید نگه داشت وهی روش نمک پاشید .... من زخم خورده نیستم مــــن خود زخمم خود خودش... +درد که ازحدش بگذره دیگه دردنیست دیگه دردنمیاره میشه یه عادت که میره میشینه توعمق وجودت وتوروباتمام استواریت درهم می کوبه یه چیزی میشه که ازهمه انتظارشوداری.... +الان توقع وانتظارهرخبربدی روکه فکرشوبکنین دارم برچسبها:
+
تاریخ | پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ساعت | 9:6 نویسنده | مرمـر
<اعراب بماآموختندبجای خوراک بگوییم"غذا"که خود به ادرارشترمیگویند. به نژادآریایی بگوییم"عجم"یعنی نفهم. برای شمارش خودمان بجای تن از"نفر"استفاده کنیم که برای شتربکارمیرود. یجای واق واق سگ بگوییم پارس که نام سرزمینمان است. بگوییم شاهنامه آخرش خوش است چون آخرآن ایرانیان شکست میخورند، آیاوقت آن نرسیده فرهنگ خودراازاینهمه ناآگاهی برهانیم؟ مـــــن درکشـــوری زنـــدگی می کــــنم که زبان ان پارسی است امــا به ان می گوینند فارسی چون اعراب درزبان خود "پ"ندارند..........!(باعث تاسفمه واقعا) برچسبها:
+
تاریخ | پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:, ساعت | 8:51 نویسنده | مرمـر
برچسبها:
+
تاریخ | 12 مهر 1391برچسب:,, ساعت | 20:45 نویسنده |
بعــــضی ها توراهن ولـــی فکرمی کنن که توچاهن بعضــــــــی های دیگرهم توچاهن فکرمیکنن توراهن.....!! . . +کلابه نظرمن اصلاخودتونو درگیردیگرون نکنید که با این کارتون فقط ارزش خودتونوپایین اوردین +بعضیعا مثل من تاسرش به سنگ نخوره نمی فهمن سنگ چیه...؟درد چه حسیه....؟پس بزارین تجربه کنن وگرنه ..... برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 12 مهر 1391برچسب:, ساعت | 20:6 نویسنده | مرمـر
تنهـــــــــــــــــــــــایی کجایش درد دارد؟.......انکارش
برچسبها:
+
تاریخ | شنبه 8 مهر 1391برچسب:, ساعت | 15:6 نویسنده | مرمـر
روزگــار بــــدی شــده... حتي وقتي ميخـنديـم منظـورمـان چيـزه ديگـريست ...! حتی وقتی راه میریم،نفس میکشیم وحرف میزنیم معنیش زندگی وزنده بودن نیست فقط اینه
"یـــــــــدک کشــــیدن اسم زنده زیرصورتک های که دیگران واست ساختن وتو توش داری خفه میشی...." +خدایا اگه این امید به زندگی روبه من نداده بودی من الان کجابودم...؟ برچسبها:
+
تاریخ | جمعه 7 مهر 1391برچسب:, ساعت | 23:26 نویسنده | مرمـر
خدایا....
تمام روزهایی که سرگرمیت بودم ، زندگیم بودی
برچسبها:
+
تاریخ | 7 مهر 1391برچسب:, ساعت | 16:29 نویسنده |
+چند روزه دارم هِــــــــــــی بلند بلند فکرمی کنم ...نمیدونم چرا؟؟ +هِـــــــــی دلم میگیره این روزا ...ماخوزیسمی شدید اصن یه وضعــــی +حوصله هیشکی (حتی خودمم رو )ندارم ... +دلم میخواد برم بالای یه کوهی ،بلندی وجایی انقدرگریه کنم تاازهوش برم بعد بیافتم کنارساحل دریا بعددوباره برم توحالت کما (دلم ازاون کما ها میخواد......) +واقعا حوصله پنج شنبه مدرسه رفتن هامو ندارم (خدااااااااامن کجا سرموبکوبم؟؟؟) +هِـــــــــــــــی خدا (ازاونا هی خدا ها که یه بار کشیدم معلم ادبیاتم دعوام کرد گفت مگه دردت چیه انقدرسرداه می کشی؟نفهمید من بدترین دردم اینه که به یکی بگم دقیقا چه مرگمه؟؟) +اخ یاد اون شعر اندوه پرست فروغ افتادم ...(کاش زنده بودی) +میگذرونم .....اما خیلی سخــــت +ودیگرهیچ .... برچسبها:
+
تاریخ | پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, ساعت | 10:22 نویسنده | مرمـر
شکسپیر: به پسران درکودکی گوشت سگ دهید تادر بزرگی وفا بیاموزن!!!!! برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, ساعت | 19:22 نویسنده | مرمـر
دراین دنیایی که همه از زمین خوردنت می خندن توبرخیز تاهمه بگیرن...! +اونی که گفت همرنگ جماعت باش میخوام ببینم میدونست جماعت چیه اصلا؟؟...این همه کثافت اه +یکی به چی گفت بی عرضه میخوام بهش بگم :اونی که اجازه میده هرکس وناکسی پابزاره تومحیط زندگیش میگن "بی عرضه" +همین .... برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, ساعت | 11:22 نویسنده | مرمـر
اینـــجـــآ ایـــرانــــه : جایــــی که "دختـــر"بودن تنهـــــا درشـــب ازدواج معنامیـــدهد ولاغــــــیر برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 5 مهر 1391برچسب:, ساعت | 10:29 نویسنده | مرمـر
گاهی وقتا برایــــــــــــــــ دلمـــــــ یک مادر مهربون میشمــــ دست نوازشــــــــــ به سرشــــــــــ می کشمــــــــ و میگمـــــــــ : "غضه نخور ...میگذرهـــــــ" گاهیـــــــــــــــ وقتا برای دلمـــــــــ پدر میشمـــــــــ و خشمگینـــــ : " بس کن دیگهــ !!! بزرگ شدیــــــــ" گاهی وقتا هم دوست مهربونیـــــــــــــ میشمــ : دستشو میگیرمـــــــــــــــ و میـــــــــــ برم تو باغ بیچارهـــــــــــــــ دلمـــــــــــــــ از دستــــــــــــــ من خسته شدهــــــــــــ ...! برچسبها:
+
تاریخ | سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ساعت | 11:22 نویسنده | مرمـر
..گاهی دلت از سن و سالت میگیرد.. میخواهی کودک باشی .... کودک به هر بهانه ای به اغوش غمخواری پناه میبرد.. .. واسوده اشک میریزد بزرگ که باشی باید بغض های زیادی رادفن کنی برچسبها:
+
تاریخ | سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ساعت | 11:14 نویسنده | مرمـر
به سلامتی خودم که ازگوشیم فقط به عنوان یه mp3استفاده می کنم برچسبها:
+
تاریخ | سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:, ساعت | 11:7 نویسنده | مرمـر
دستت ُگرفتم
ازخودم زدم به توکمک کردم
.
.
.
من رفتم پایین ولــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــی تو رفتی بالا نوش جونت امــــــ ــــــــــا یه نگا به اون که روشونه هاش رفتی بالاهم بنداز جون هرکی دوس داری +خدایا من موندم توکه ازروحت تواینادمیدی پس چراین همه قدرنشناسن ؟؟؟؟ +شماحرصتوبزن ی موقع یکی میاد حقتومیخوره! برچسبها:
+
تاریخ | پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 22:57 نویسنده | مرمـر
کسی چه می داند امــــــــــروز چند بار فرو ریختم ازشنیدن صدای اشنا ولی سرد از یک سلام خشک خالیت از بوی عطرت که مرا میبرد تا قعرخاطراتی که هر روز به دنبال راهی برای فرار ازانها هستم از چشمی اشنا که حالا درونش غریب است وحتی از دیدن اسم و شماره ای شبیه ت نمی دانم چرا وقتی یکی میخواهد اذیتم کند فکرمیکنم تویی باهاش حرف میزنم واسه عقده گشایی واسه تردیدم حرف میزنم .... حالا من دارم هر روز با تردید تو زندگیم را میگذرانم +چرا از ذهنم بیرون نمیری لعــ ــ ـــــنتــــی .....اه برچسبها:
+
تاریخ | پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 21:1 نویسنده | مرمـر
روز به روز سرد تر ....بی تفاوت تر .....اخر سرما میخورم این روزها...! برچسبها:
+
تاریخ | پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 10:43 نویسنده | مرمـر
مـهـربـانـی تـا کـــــــی ؟؟
بـگـذارسـخـت باشم و سـرد !!
بـاران کـه بـاریــد ...
چـتـر بـگـیـرم و چـکـمـه !!!
خـورشـیـدکـه تـابـیـد ...
پـنـجـره ببـندم و تـاریـک !!! ا
اشـک کـه آمـد ...
دسـتـمـالـی بـردارم و خـشـک !!!
او کـه رفـت نـیـشخـنـدی بـزنـم و سـوت . . . +دارم یه فکرای میکنم تا قلبمُ به یه تیکه سنگ تبدیل کنم وبشم یه هیتلر البته اگه بتونم..... برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 16:52 نویسنده | مرمـر
به کسی محبت کنی ازت فرار میکنه ، باید بزنی تو سرش تا بیافته دنبالت این قانون دنیاست !! یه روزی بدترین سیلی روازکسی میخوری که یه وقتی مهربان ترین نوازشگرت بود این قانون دنیاست!! همه ی مخاطب های خاص زندگیت یه روزمیشن مخاطب لاس زندگیت این قانون دنیاست!! به هرکی محبت میکنی مثل عقرب جونتونیش میزنه این قانون دنیاست!! هرچی بیشترتوجه بهشون میکنی هارترمیشن ومیان هی پاچه تو میگیرن این قانون دنیاست !! همون که بهش اعتماد داری یه روز بخاطر حرف دروغ یکی ولت میکنه این قانون دنیاست !! همیشه به همون که وحشت داری میرسی این قانون دنیاست!!
برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 16:25 نویسنده | مرمـر
چگونه دست دلم را بگیرم و در کنار دلتنگیهایتم قدم بزنم در این خیابان که پر از چراغ و چشمک ماشین هاست نه آقایان : مسیر من با شما یکی نیست از سرعت خود نکاهید من آداب دلبری را نمیدانم...... برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 12:40 نویسنده | مرمـر
بوی گند خیانت تمام شهر را گرفته ! مردهای چشم چران زن های خائن دخترهای شــ ــهـ ـو تــ ــی و پسرهای شــ ـهــ ـو تـــ ـی تر! ... پس چه شد ؟ چیدن یک سیب و اینهمه تقاص ؟ بیچاره آدم بیچاره آدمیت
+خدایا سیب رو یکی دیگه چید چرا دهن مارو اسفالت میکنی؟ برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 12:37 نویسنده | مرمـر
مرد بودن به تعداد زنايي كه زيرت خوابيدن نيست!
مرد بودن زن رو به چشم عروسك تو رختخواب ديدن نيست.
مرد بودن يعني رفتن زير بار يه كوه تعهد.
مرد بودن يعني يك دنيا غيرت و تعصب...
. كلمه ي مرد حرمت داره!با مرد گفتن به هر نامرد اين كلمه رو به نجاست نكشين.... برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 12:14 نویسنده | مرمـر
تف به این جامعه که همه محدودیتش مال دختراس تف به این جامعه که وقتی یه پسر نگاهت میکنه تا ته سکس وعشقو حالو رفته تف به این جامعه که وقتی میخوای بری بیرون ازنگاهای مردای میانسالم بایدبترسی تف به این جامعه که وقتی میخوای بری بیرون باید مواظب باشی که کسی خودشو بهت نمالونه که دلش خنک شه میری بیرون یه ذره خالی بشی بدتر از نگاهای هرزه سنگین سنگین میشی برمی گردی خونه خاک بر سر هرکی تا میخندی میگه :چته ...؟بگو بهم تاباهم بخندیم اما وقتی ازچشات خون می باره تنهات میذارن خاک بر سراین جنس مزخرف مذکر که بعضیاشون زندگیو به ادم حروم میکنن برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 12:6 نویسنده | مرمـر
جسارت میخواهد نزدیک شدن به افکار دختری که روزها.. مردانه با زندگی میجنگد.. اما شب ها.. بالشتش از هق هق های دخترانه اش خیس است...... برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 11:56 نویسنده | مرمـر
روزگارت راسیاه کرده اند ان وقت می گویند شب است خنده دار نیست ...؟ اینجا تا پیراهنت را سیاه نبیند باورنمی کنند چیزی را ازدست داده ای وقتی دلت را میشکنند حتما باید سیاه بپوشی تا باور کنند دِلَت شِکَســــــــــته است ..... +این روزها سرتاپاسیاه شده ام ... . برچسبها:
+
تاریخ | چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 1:27 نویسنده | مرمـر
هر وقت دلت گرفت برو قرآن رو باز کن و با خدا حرف بزنو وببین چه زیبا خداجوابتومیده درد دل با خدا گفتم : خدایا خسته ام دیگه امیدی ندارم ، از بیکاری و از دست آدما ، از دست شیطان و گناهام خدا گفت : لَا تَقنَطوا مِن رَحمهِ الله - از رحمتم نا امید نشو ( زمر / 53 ) گفتم : هیشکی نمی دونه تو دلم چی میگذره ؟ خدا گفت : إنَّ الله یَحُولُ بَینَ المَرء وَ قَلبه- من حائل هستم بین انسان و قلبش ( ق/16 ) گفتم : همه فراموشم کردن تو هم منو فراموش کردی ؟؟ خدا گفت : فاذکرونی أذکرکم – یاد کنید تا یاد کنم شمارو ( بقره / 152 ) گفتم : گفتی بهم صبرکن آخه تا کی باید صبر کنم ؟؟ خدا گفت : و ما یُدریک لَعَل الساعه تَکونُ قَریبا - تو چی می دونی شاید موعدش نزدیک باشه ( احزاب / 63 ) گفتم : تو بزرگی و نزدیکیت برای من کوچیک خیلی دوره ! تا اون موقع چیکار کنم ؟ خدا گفت : واتبع ما یوحی إلیک و اصبر حتی یحکم الله – کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا حکم کنم ( یونس / 109 ) گفتم : خدای من ! تو خدایی و صبور ! چراهرچی ازت میخوام بهم نمیدی؟ خدا گفت : عسی أن تحبوا شیئا و هو شر لکم – شاید چیزی که تو دوست داری ، به صلاحت نباشه ( بقره / 216 ) گفتم : تو نسبت به کیا مهربونی ؟ چون میدونم خیلی مهربونی . خدا گفت : إن الله بالناس لرئوف رحیم – من نسبت به همه مردم مهربونم ( بقره / 143 ) گفتم : دلم بدجور گرفته و نمیدونم شاد باشم ! به چی شاد باشم توی این دنیای بد ؟ خدا گفت : بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا - باید به فضل و رحمت من شاد باشی ( یونس / 58 ) گفتم : اصلاً بیخیال دنیامیخوام فقط بخودت توکل کنم و شاد باشم . خدا گفت : إن الله یحب المتوکلین - من ، اونایی رو که توکل میکنن ، خیلی دوست دارم ( آل عمران / 159 ) گفتم : بعضی از این آدما فقط تو رو به زبون عبادت می کنن ، نظرت راجع به اونا چیه ؟ خدا گفت : بعضی از مردم ، منو فقط به زبون عبادت می کنن ؛ اگر خیری بهشون برسه ، امن و آرامش پیدا میکنن و اگه بلایی سرشون بیاد تا امتحان شن ، روی گردان میشن ، خودشون تو دنیا و آخرت ضرر میکنن ( حج / 11 ) دیگه چیزی برای گفتن با خدا نداشتم گفتم : چقدر احساس تنهایی میکنم ! چقدر از من دوری ؟ خدا گفت : فانی قریب– یقیناً من نزدیکتم ( بقره / 186 ) گفتم : تو همیشه نزدیکی این منم که دورم ، چطوری تو رو یادکنم ؟ خدا گفت : واذکر ربک فی نفسک تضرعا ... – صبح و شب ، منو پیش خودت ، با خوف و تضرع و با صدای آهسته یاد کن ( اعراف / 205 ) سکــــوت کردم و خدا گفت : ألا تحبون أن یغفر الله لکم - دوست ندارید من ببخشمتون ؟؟ ( هود / 90 ) گفتم : معلومه که دوست دارم منو ببخشی . چکار باید بکنم ؟ خدا گفت : واستغفرو ربکم ثم توبو إلیه - پس از من بخواه ببخشمت و بعد توبه کن ( هود / 90 ) گفتم : با این همه گناه ... آخه چیکار میتونم بکنم ؟ توبه منو قبول میکنی ؟ خدا گفت : ألم یعلموا أن الله هو یقبل التوبه عن عباده - مگه نمیدونید من توبه رو از بنده هام قبول میکنم و یقیناً منم که بسیار توبه پذیرومهربانم ( توبه / 104 ) گفتم : با این همه گناه ، برای کدوم گناهم توبه کنم ؟ این همه گناه رو کی میبخشه ؟؟ خدا گفت : إن الله یغفر الذنوب جمیعاً – من همه گناه ها رو میبخشم ( زمر / 53 ) گفتم : یعنی بازم بیام ؟ بازم منو میبخشی ؟ خدا گفت : و من یغفر الذنوب إلا الله – به جز من کیه که گناه ها رو میبخشه ؟ ( آل عمران / 135 ) مونده بودم چی بگم توی دلم سوال داشتم که چرا بعضی از بنده ها الان دنبال همه چیز هستند جز خدا که خدا گفت : ألیس الله بکاف عبده ؟ آیا من برای بنده هام ( در همه امور ) کافی نیستم ؟ ( زمر / 36 ) گفتم : در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم ؟ خدا گفت : ای مومنین ! من را بسیار یاد کنید و صبح و شام تسبیحم گویید . من با فرشتگانم بر شما درود می فرستم تا شما را از تاریکی ها بسوی نور بیرون آورم ، و من نسبت به مومنان مهربانم ( احزاب / 41-43 )
برچسبها:
+
تاریخ | سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 13:45 نویسنده | مرمـر
حموم بودم! خواب بودم! استخر بودم! کلاس بودم! سایلنت بود! گوشیم شارژ نداشت! بابام تو اتاقم بود!
اینا همون جواب های اَبلهانه اِیه که بعضی ها که دارن خیانت میکنن میگن کلا اینا رو شنیدی بگو با شه...! برچسبها:
+
تاریخ | سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 11:43 نویسنده | مرمـر
از همین اول میرم سر اصل مطلب :+این وبلاگ منه هرچی هم دوست دارم توش مینویسم هرکی دوست داره بخونه ونظربده وهرکی هم دوست نداره فقط بِــــــره ...همین +وبلاگ قبلیم به دلایلی اشنا حذف شد وبه قبرستان خرابه های مجازی منتقل شد . +طبق قانون خودم هرواکنشی یه عکس العملی داره پس بدون هرچی اینجابگی بی جواب نمی مونه . +نمی خوام با اون عینک دیدتون قضاوتم کنید. برچسبها:
+
تاریخ | سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:, ساعت | 11:20 نویسنده | مرمـر
صفحه قبل 1 ... 11 12 13 14 15 ... 16 صفحه بعد |