منُ زندگی کوفتیم

 روز اول که آمده بود ، کسی پرسید : اینها چیست به خودت آویزان کرده ای ؟ دلقکی ؟

لبخند بزرگی بر چهره اش نشست و با مهربانی گفت : نه . هیچکدام . فرشته ام !

برای بار اول شنید که به او گفتند : دروغ گو !

نمی دانست معنی این کلمه چیست ، از تک تکشان تشکر کرد !

روز های آخر کودکی با شوق او را به مادرش نشان داد و فریاد زد : فرشته ! فرشته ی واقعی ! فرشته . . .

رو به کودک کرد و گفت : من یک دلقکم ! اینها نمایش است ! دروغ است . . .

بعد همانطور که بال هایش را پشت سرش روی زمین می کشید . . . رفت !


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 17:46 نویسنده | مرمـر |

 رنگ ها را می بلعند .

با حرص ، با کینه .

جامه ها را ، آدم ها را ، شادی ها را ، روزها را . . .

بی رنگ و بو ، بی نشاط می خواهندت

با چشم هایشان خصوصی ترین لایه هایت را می لیسند .

و با حرف هایشان . . . عمیق ترین زخم هایت را می خراشند .

و تو ناتوان و جان به لب رسیده 

زیر نگاه هایشان روزگار میگذرانی . . .

+حالا وایسا پیشرفتم میترکونه اون مختو....


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 17:46 نویسنده | مرمـر |

 بعضی اوقات ، گاهی ، زمان هایی ، " یک وقت هایی " ، ترس می آید صاف و مستقیم می نشیند در 

ته تو های وجودت ، مغزت ، قلبت ، احساست .

ترس از همه چیز ، همه کس ، خودت حتی .

کلمات برایت غول می شوند . پتک می شوند . عذاب می شوند . حتی شوخی شان !

بعد به آینده نگاه میکنی . آینده ای که خودت کشیده ای و آینده ای که دارد کشیده میشود . و . . .

کــــــــــــــش می آیی . جایی میان دو آینده ات . جایی میان توقع و واقعیت . میان بود و باید .

جایی میان سنت و خودت . میان "دلم میخواهد" و "دلش میخواهد" . میان "ایده آل" و "همینی که هست" .

به گذشته می غلتی و شنا میکنی در تصوراتت نوجوانی ات از زندگی در ذهنیات جوانی ات ، در ایده آل های

اول آشناییت . بعد هُلت میدهند در حال در جایی میان گذشته و آینده . جایی که شاید زیادی کوتاه آمده ای .

جایی که شاید نباید همیشه به همه چیر راضی شوی . جایی که نباید خودت را دست کم بگیری .

و ترس می آید کنارت مینشیند ، دستش را می اندازد روی شانه ات ، با پوزخندی که چهره اش را مبهم تر

از قبل کرده میگوید : هه ! باختی !


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 17:45 نویسنده | مرمـر |

 آدمیزاد را دوست داشت . زیاد .

تصمیمش را گرفته بود . چمدانش را هم بسته بود . با یک کتاب " نطق در سفر " به راه افتاد .

دل توی دلش نبود که حرف بزند . راه برود . غذا بخورد . قهقهه بزند . بخوابد . و دوست پیدا کند .

پایش ک ب زمین رسید بغض کرد . بعد گریه کرد . بعد تر یک گوشه کـِـز کرد . و بدون اینکه با

کسی حرف بزند ، کسی دوستش داشته باشد ، با کسی شاد باشد یا در آغوش کسی بخوابد ، . . .

مـُــرد . . .


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 17:44 نویسنده | مرمـر |

پالتو و شال گردن با دستکشهای چرم کافی نیست ...

بیرون رفتن توی این هوا دلِ گرم می خواد!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 14:3 نویسنده | مرمـر |

 هم چنین این....

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 20:24 نویسنده | مرمـر |

 زور دل فضولا...

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 20:22 نویسنده | مرمـر |

 یکی دیگه از اون شعرام با تاریخش .....

+رمزها همه یکیه ....

+هرکی خواست بگه

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 20:19 نویسنده | مرمـر |

 اخــــه لامصـــــب چرا باید اونجایی که زبونت دراز باشه نیست ؟؟؟

چــــــــــــــــرا؟؟؟

چـــرا؟

کی ادم بشم من خدا میدونه ؟؟؟

خریتام زیاده خععععععععععلی اصن خعلی

+اعتماد به نفسم له له شده ...


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 20:15 نویسنده | مرمـر |

این روزا انقدر توهمه جااااااا جمله های عاشقانه و شکست عشقی خوندم

جدی جدی باورم شده یکی ترکم کرده رفته


الان منتظرم برگرده


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 19:19 نویسنده | مرمـر |

 شده م مثل این رزمنده های از جنگ برگشته که شیمیایی شدن 

همش سرفه پشت سرفه ..

گلوم هم گرفته بدجور..

صدام درنمیاد..

+خروسک گرفتم رفت


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 19:2 نویسنده | مرمـر |

 تقصیر اونیه که حرفای خودمه کپی کرد تو وبــــــش...

وگرنه من اصن از پست رمز دار خوشم نمیاد ....

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:59 نویسنده | مرمـر |

 تو وبم رفرش کردم ...

با خودم گفتم بابا ین دیگه وب کیه همش رمز داره که ...فکر کرده کیه مثلا ..اه اه ..

بعد تازه یادم افتاد وب خودمه ..

به هر حال اینم بعدیـــــش....!!!

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:57 نویسنده | مرمـر |

 مثل همیشه ..

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:55 نویسنده | مرمـر |

 امروز رفتم تو فاز شعرام .....!!!

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:50 نویسنده | مرمـر |

 ایـــــنم از اونــــــا س....!

اینارو اون مریم تابستون گفته نه الانی ....

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:47 نویسنده | مرمـر |

 حـــــرفـــــ زیاده ....

ولی دیگه حوصله ی حرفــــ تکراری زدن ندارم ...!!

نمیخوام دیگه مریم دیروز باشم ....

دیگههههههههه نهههههههههه....!

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:45 نویسنده | مرمـر |


 وهم چنین این ...

البته این زیاد مثل شعر نشده ..!

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:41 نویسنده | مرمـر |

 اینم مثل قبلیه جریانش...

 

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:38 نویسنده | مرمـر |

 دزد زیاد شده 

هرکی رمز خواس بگه بهم ...

چیز خاصی نیس ..یکی از اون شعرای که هنو دارمشه ..

همیـــن..!

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | پنج شنبه 28 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:30 نویسنده | مرمـر |

دیروز اتفاقی تو را جائی دیدم.

تنها نبودی اما ...

خوشبخت هم نبودی...!

+به کی قسم این روزا رومیدیدم...تاوانشو میدی ..مطمئن باش ..!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:31 نویسنده | مرمـر |

تنـمـــ ســرد اسـت ...

ســردِ ســــــرد

احساسـمـــ يـخ زده

قلبـمــ نمـى زنـد

مغـزمـــ فاسـد شــده

فقـط نفسـى مى كشمـــ و اكسيـژن هـوا را حـرامــ مـى كنمــ!

در خـاک ميــان كـِرمـــ هـا بــه ســـر بــردن لذتـش بسيـار بيشتــر از بـودن در كنـار موجوداتــى اسـت

 

كـه اسـمـــ خـودشـان را " انسـان " گـذاشتــه انـد ....

+چن بار بگم تو دلم بگا رفتـــی؟


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:26 نویسنده | مرمـر |

بـو ـهآیــ عــَجیبیــــ بهــ مَشآمـَمـ میرسـَدـ

بویـــِ بآرآنــ ،

بویـــِ تـَنـ ـهآییــــ ،

حــَتی گآهیـــ وقتـ ـهآ بویـــِ عِشـقــــ ،

تـَپــِشــِ قـَلبــَمـ ،

نـَفـَسـ ـهآیـــِ کـِشدآر ،

وَ دوبـــآرهـ بــَعدـ اَز مـُدَتـ ـهآ

، مــَنـــ ،

قـَـلـَمــ ،

کـ ـآغـَذ وَ اینــــ وآژه ـهآیـــِ سـَرگـَردآنـــــــ ...


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت | 17:8 نویسنده | مرمـر |

شــَبـــِ تآریکـــ ،

اُتــ ـآقـــ ،

پـَنجرهـ ـهآیـــِ یـَـخــ زَدِهـ ،

نـُـور مـ ـآهـ

وَ جـ ـآیـــِ خـالیــِ تــُو هَمهـ بـآ ـهَــمــ تـَـنهـ ـآ مـ ـآنـدِهـ ایمــ

مــَنـــ ،

قـَـلـَمــ،

کـ ـآغـَذ وَ اینــــ وآژه ـهآیـــِ سـَرگـَردآنـــــــ ...


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت | 17:7 نویسنده | مرمـر |

پسر زیاد ادمو پیر میکنه

دختر زیاد ادمو سیر میکنه

+جفتشون یه اشغالن..!

+سه شنبه مریم د یه راست دفتر پیش نوری نسب وحشی..!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت | 16:49 نویسنده | مرمـر |

 من نمی دونم چرا عملی کردن خواسته هام اینقدر برا بابام سخته ...

+شانسه ماد اریم ؟


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت | 16:47 نویسنده | مرمـر |

 مکالمه من در ایینه 

_اه اه به تو م میگن ادم اخه ؟کون گشاد ..

+تازگیا زیاد پیش دوستام راجع به خودم حرف نمیزنم اینطوری بهتره ..!!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت | 16:45 نویسنده | مرمـر |

 مـــنو رنگ نکـــن 

من صافکــاری لازمم ..

+اونجا که توشاشیدی من خودم قبلا ریدم جوجو..!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت | 16:44 نویسنده | مرمـر |

 ببین ناز کردن بلد نیستم من ..

بیخود ادای عاشق پیشه هارودرنیار برامن ..

 

+اگه عاشقم بودی منو همینطورمیخواستی نه اون طور که میخوای منو دربیاری ..

+اگه پسر میشدم فکر کنم تا اخر عمرم تنها بودم چون ناز کسی رو نمی کشم ...!!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت | 16:42 نویسنده | مرمـر |

 تازگیا  از ماهیت تفنگ خوشم اومده ..


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | دو شنبه 25 دی 1391برچسب:,ساعت | 16:40 نویسنده | مرمـر |

صفحه قبل 1 ... 2 3 4 5 6 ... 16 صفحه بعد