منُ زندگی کوفتیم

 نه من بدم نه تــــــو...

دنیا رو بد ساختن .....

+تهش چی ؟؟


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 10:9 نویسنده | مرمـر | comment

 _ گوشیت چرا خاموشه؟

_همینطوری بی دلیل 

_مریم طفره نرو بگو زود 

_چیو بگم ؟چرا روشنش بزارم ؟

_وای من که گوشیم تموم زندگیمه بدونش نمی تونم روزمو شب کنم

_هــــه ....!!من به عنوان mp3بیشتر ازش استفاده میکنم ...

_یه چیز بگم 

_دوچیز بگو

_ اصن تو این مدرسه کسی مثل تو نیست ...!!

_خوب گشتی ؟؟

_ اره مثل تو نیست کسی فکرات با بقیه فرق داره میدونی به نظرم ادم دو رنگ ودو رویی هستی ازت هرچی بگن برمیاد..

_ادم دو رنگ رو مثل شپش ریخته ...خوب نگشتی

_منظورمن یه چیز دیگه س 

_خو که چی الان اینا که میگی خوبه یابد؟

_باورت بشه نشه دارم از ت تعریف می کنم ....

_هـــــه ..!! بروسراصل ببینم چی میخوای ...

_من تمام افکارتو میدونم ینی میخونمشون 

_الان من به چی فکر میکنم میشه بگی؟
_من دفتر خاطراتو خوندم

_پَ بگو بلبل شدی واس ایناس ...

_اره ...میگم دورنگ روشدی واس همیناس واس اینه که تموم اونایی که باهوشون میپردی اداختی تو سطل اشغال..

_نه بابا افرین حفظی دفترمو 

_اره سبکتو دوس دارم

_وقتی خوندیش نظرت درمورد من عوض شد؟
_نه ینی میدونستما ...رفتارت کلن فرق داره من 19 سالمه 4سال ازتو بزرگترم ولی خب خیلی چیزا ازت یاد گرفتم 

_چجورمیدونستی؟خانوم گاراگاه

_ازاونجایی که رفتارت با همسن سالات فرق داره 

_منم یکی مثل اونا فقط نوع رفتارام وتصمیماتم فرق داره

_مثلا این که رو صندلیت نوشتی ریدم روهرچی پسره ولی تو کلاستون همه روصندلیاشون چیزای دیگه نوشتن ..

_نه بابا دقتت تحسین داره..

_هنوز خیلی چیزا مونده که بعدا میفهمم ..

_اگه باهمین دقت پیش بری فکرکنم کشفم کنیا 

_پشت این شوخیتام درده ...

_دارم خواب می بینم ؟؟؟؟؟

_نه منم مثل توم تو روحتو میجوی من با دیگران دعوا میکنم سگ میشم می بینی که تموم دوستامو رهاکردم 

_اره میدونم موندم چجوراومدی پیش من داری اینارومیگی؟

_هی منم باالجباره اوضاعم

_درس مثل من

_اره درست مثل تو ...

_ادما اونچیزایی نیستن که ما میبینمشون...هیی خدا 

_اره اینم بازدرس مثل من وتو 

_من ظاهرا ارومم ولی درونم غوغاس تو درس برعکس من ..

_اره من تو دلم هیچی نیست باورکن اینایی که میگم از بچگی کردنم توگوشم منم عادت کردم به تکرارشون ....

نوری نسب :برید کلاس دوم تجربی تو اینجا چیکار میکنی کلاست که پایینه 

_اوکی من برم این الان میاد ذبحم میکنه 

_من که ازش هیچ ترسی ندارم 

_خوشبحالت فعلا
+انگار خواب بود ..اونی که همه ازش میترسن داشت به من اینارومیگفت ....دفترخاطراتموحراج کنم اصن


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 9:42 نویسنده | مرمـر | comment one

 وایسا ..

میتونی هم ادما رو دوست داشته باشی 

هم ازشون نفرت داشه باشــی

+هرموقع تونستی تازه میرسی به دیروزم..!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 8:23 نویسنده | مرمـر | comment one

به بعضیا هم باس بگی: خواهش می کنم عزیزم شما رو مخِ ما جا داری

+باید چشاتو ببندی وفقـــــط بهشــــون دروغ بگی 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 8:21 نویسنده | مرمـر | 2 comment

 به کسی که جنس موافقشو بخاطر یه جنس مخالف بفروشه مُفت چی میگـــــَن .....؟؟؟

+سحر الفـــــــــــــ 

+بیشتر ازت می بینم ..هـــــه ...!!دیوثـــــ ..!!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 8:15 نویسنده | مرمـر | comment

دندانپزشک آخرين دندان گرگ را کشید

نگاهی به صورت گرگ انداخت و پوزخندی زد !

گرگ زير لب گفت : بخند ,

اينست عاقبت گرگی که عاشق گوسفندی شده باشد!!!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 8:14 نویسنده | مرمـر | comment

 

هرغلـطی رو انـجام دادن ،

اسمـش "پايـه بـودن" نيـست

خـَـريـَتـه

 

+ادم تا یه سنی فکر می‌کنه بیشتر از سنش می فهمه یه خرده بزرگتر که میشه می فهمه گه خورده


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 8:9 نویسنده | مرمـر | comment

 عزیزم اون که الان دستاشو محکم تو دستات گرفتی ....

دیروز رنگ لباسشو اون یکی انتخاب میکرد..

دوره ی توهم میگذره 

+ذهنت خیلی کثیفه ...مث لجنزار....الان تو ذهنت با کی هستی ؟تاریخ مصرفش کی تموم میشه ؟


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 8:0 نویسنده | مرمـر | comment

وقــتی حــس میــکنی یــه نــفر عــوضیه

بــه حــست اعــتماد کــن

ســند و مــدرکش ، کم کم جــور میشه !

+حسمو قبول دارم..لاکردار خعلی خوب تشخیص میده..


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 7:57 نویسنده | مرمـر | comment

 زیادی نــــمـــک نریز رو زخمم .....

با نمک....

نمکم بالاخره یه روز می گنده ...

اونوقت  کارت میفته با من ...

گفتم در جریان باشـــی

+هــه ...!!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 7:53 نویسنده | مرمـر | comment

 ادما وسیله ن وبس ...

مطمئن باش اگه یکی دیگه  


جای اونم میومد تو زندگیت 

بازهم الان همین احساس وحالو روزو داشتی

 

+گفتم الان همه ش تجربه س ...باید اینارو برداری برای اون وقت که خواستی جیگر دنیارو به سیخ بکشی

+خودتو درس کن به جایی این همه اعتراضات از این واون 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 7:49 نویسنده | مرمـر | comment

 نــــــــــــــــــــــــوچ ....

مــــــــــــــــــن نمی گذرم....

مخصوصــــــــــا از نوع زودش .....

+منو گم نمیکنی ...بهت سر میزنم همیشه ..منتهی یه روز با صدا 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 7:46 نویسنده | مرمـر | comment

 درسته گفتم یه دخترای هسن ازپسرا مرد تر میشن 

ولی یه دخترایی هم هستن 

فقط باید روشون بالا اورد ازبس که چرررررررررررکن ..........

+با این ادمای دور ورم نمی تونم نگم ..نمی تونم


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:,ساعت | 7:44 نویسنده | مرمـر | comment

شمایی که شیطونو درس میدی زحمت بکش به ما هم درس بده

والا

+دونسته کردم ....دونسته ....دردم همینه .....پس چرا از ریسمون نمی ترسم منی که هزاران بار از مار گزیدم ؟


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | شنبه 30 دی 1391برچسب:,ساعت | 11:58 نویسنده | مرمـر | comment

بالای چوبه دار چشمانم به رفیقی افتاد

که به گریه های مادرم میخندید .....

یادم افتاد همان رفیقیست که به مادرم میگفت" مادر

+دزدی ..!!!


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | شنبه 30 دی 1391برچسب:,ساعت | 11:56 نویسنده | مرمـر | comment one

چــه بــــر سر عشــــــق آمــــد ؟؟؟

کـــــــه از افسانــــه هـــــــــا …..

رسیـــد بــــه صفحـــه حــــوادث روزنـــــامه هـــــا؟؟

+مه گرفته افکارم ..


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | شنبه 30 دی 1391برچسب:,ساعت | 11:53 نویسنده | مرمـر | comment

گرگ بد دیشب مرد حالا بزغاله های قصه برای خودشان مردی شده اند...!

+یه دختر هایی هم هستن از پسرا مرد ترمیشن ....

 


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | شنبه 30 دی 1391برچسب:,ساعت | 11:16 نویسنده | مرمـر | comment

 آرامــش ظاهــرم گمــراهـت نکنــد....

آشفتــه تر از این حرف ها هستم

+جالبه ها ...فکرمیکنن خیلی ارومم ولی خبر ندارن از درونم 

وقتایی که منفجر میشم تازه به خودشون میان چیکارکردن 

واون موقعس که منو میشناسن 

+شدم مثل یه لشکر تک نفره ...


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | شنبه 30 دی 1391برچسب:,ساعت | 11:3 نویسنده | مرمـر | comment

 امتحانا تموم شد ...

دهن سرویس وایسا حالا شروع میشه ...

دو شبه از بس روح خودمو جویدم ..تو خواب ناله میزنم ...

دیگه تنها میخوابم تا کسی از صدای خز خز ناله هام از خواب بیدار نشـــه  ...


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | شنبه 30 دی 1391برچسب:,ساعت | 10:50 نویسنده | مرمـر | comment

روباه گفت: انسان‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند اما تو نباید فراموشش کنی.

تو تا زنده‌ای نسبت به چیزی که اهلی کرده‌ای مسئولی.


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 21:11 نویسنده | مرمـر | comment

 دنیا خیلی چررررررررررکی شدی 

میخوام بالا بیارمت ...

 

+کَندم از همــــه ..


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 21:10 نویسنده | مرمـر | comment

انگار که سرنگی درونم باشد و رمقم را ذره ذره می کشد...

می کشد و من مثل همیشه تاب نگاه کردن ندارم...

دست و پا نمی زنم.نمی خواهم دردش بیشتر شود چشمانم را با فشار بسته ام گاهی هم چانه ام میلرزد.

انتظار می کشم که سرنگ پر شود و این درد لعنتی تمام شود می دانم بلاخره تمام می شود...

ترسم از این است که سرنگ پر شود و دیگر چیزی از من باقی نمانده باشد

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 21:6 نویسنده | مرمـر | comment

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 21:3 نویسنده | مرمـر | comment

 عـــــمــــــر خوشیــــا کوتاهـــــه ..!!

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 20:54 نویسنده | مرمـر | comment

_یه چیز بگم ناراحت نمیشی؟

_ نـــه بگو عزیزم..

_گور بابات عوضــــــی...

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 20:52 نویسنده | مرمـر | comment

 +چه عالم خوبیست،مســـــــتی!!

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 20:36 نویسنده | مرمـر | comment

 ___

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 20:35 نویسنده | مرمـر | comment

 اینجا شهر وحشیاست

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 20:33 نویسنده | مرمـر | comment

 وبازهم ....

ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.

برچسب‌ها:
<-TagName->
ادامه مطلب
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 20:32 نویسنده | مرمـر | comment

 هر چقدر هم که متعهد باشند ، همیشه یک نفر هست ، که نظرشان را جلب کند !

انسان همیشه بی حواس بوده . . . هست .

همیشه سرک میکشد تا مرغ های همسایه را ببیند ، و همیشه خطای دید داشته .


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ | جمعه 29 دی 1391برچسب:,ساعت | 17:48 نویسنده | مرمـر | comment

صفحه قبل 1 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد